چیستا

خانه

آخرین مطالب

  • اثر حرف نادرست
  •  لقب زیبای «کریمه اهل بیت» برای حضرت فاطمه معصومه(علیهاالسلام) از کجا آمده است؟
  • آیت الله بهجت (ره)
  • فضیلت شکر
  • عید سعید فطر
  • اعمال شب قدر
  • آیا تلاوت قرآن در صورتی که انسان معنای آیات را نفهمد اثر و فایده‌ای دارد؟
  • شیوه های تربیت اخلاقی از منظر امام علی ( علیه السلام ) در نهج البلاغه
  • نوروز در اشعار فارسی
  • مادر

آخرین نظرات

  • یا ضامن آهو  
    • گل نرگس
    در باز آفرینی محتوای دینی
  • یا ضامن آهو  
    • گل نرگس
    در زلزله
  • یا ضامن آهو  
    • گل نرگس
    در مادر
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در پدر
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در برگزاری کارگاه وبلاگ نویسی در خرم آباد

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".
اعمال شب قدر
ارسال شده در 13 خرداد 1397 توسط چیستا در بدون موضوع

اعمال شب های قدر نظر دهید »
آیا تلاوت قرآن در صورتی که انسان معنای آیات را نفهمد اثر و فایده‌ای دارد؟
ارسال شده در 6 خرداد 1397 توسط چیستا در بدون موضوع

​اگر اهمیت و فضیلت تلاوت قرآن برای ما روشن شود و بدانیم که قرآن تکلم و سخن گفتن خداوند با ما ‏است، و با طهارت باطن و اُنس با قرآن لذت تلاوت را بچشیم، هیچ گاه حاضر نمی‌شویم بین خود و قرآن ‏فاصله بیندازیم و هرگز از فیض عظیم آن، حداقل با تلاوت 50 آیهٔ در شبانه‌روز، محروم نمی‌گردیم.‏
خدای سبحان رسول الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) را مستقیماً تحت ولایت خود معرفی کرده، می‌فرماید: «إنّ ‏ولیّی الله الّذی نزّل الکتاب و هو یتولّی الصّالحین»(1) این آیهٔ کریمه حاوی چند مطلب است: اول آن ‏که می‌فرماید خدا ولی رسول الله است «ان ولیّی الله» دوم آن که همان خدایی ولی رسول الله است که ‏قرآن را نازل فرموده «الّذی نزل الکتاب» و سوم آن که خداوند متولّی صالحین است «و هو یتولّی الصالحین».

‏با توجه به این سه نکته می‌فهمیم راه این که خدا ولی انسان باشد، آن است که انسان، صالح بشود و تا ‏صالح نگردد تحت ولایت الله نخواهد بود و خدا هم تولی او را نخواهد پذیرفت و بهترین راه صلاح هم اُنس با ‏قرآن است.

این جمله که می‌فرماید ولی رسول الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، خدایی است که قرآن را نازل کرده از ‏باب تعلیق حکم بر وصف می‌باشد که مشعر به علیّت است؛ یعنی اگر کسی به قرآن عمل کند صالح ‏می‌شود و اگر خداوند بخواهد ولی کسی بشود، از راه قرآن، ولایت و تدبیر او را اعمال می‌کند.‏

به همین دلیل می‌فرماید: «فاقرءوا ما تیسّر من القرآن»(2) آن مقداری که برای شما میسّر است ‏قرآن تلاوت کنید و با این کتاب الهی مأنوس باشید. حتّی اگر معنای بعضی از آیات و سور برای شما روشن ‏نشد، نگویید خواندن بدون ادراک چه اثری دارد.

چون قرآن، کلام آدمی نیست که اگر کسی معنایش را نداند ‏خواندنش بی‌ثمر باشد؛ بلکه نوری الهی است که خواندن آن به تنهایی عبادت است گرچه به معنایش ‏آگاهی نداشته باشد.

تلاوت فایده قرآن معنا نفهمیدن نظر دهید »
شیوه های تربیت اخلاقی از منظر امام علی ( علیه السلام ) در نهج البلاغه
ارسال شده در 31 اردیبهشت 1397 توسط چیستا در بدون موضوع

روش حكمت
بكارگيري روش حكمت در امر هدايت و تربيت اخلاقي انسانها، يكي از روشهاي ارزشمندي است كه امام علي (عليهالسلام) همانند قرآن در كنار »موعظه« و »مجادله«، مـورد توجـه قـرار داده است. حكمت در لغت به معناي»منع« است. و از آنجا كه علم، دانش، منطق و اسـتدلال، مانع از فساد و انحراف است، به آن حكمت گفته ميشود (مكـارم شـيرازي و همكـاران، 1372:
ج11، 455).
دربارهي حقيقت حكمت، دو ديدگاه در ميان مفسران وجود دارد:
1. مفسران مشهور، حكمت را به معناي حجت، معرفت، كلام صواب و سخن اسـتوار در نظـر
ميگيرند و بر اين باورند كه حكمت، ناظر به محتواست؛ يعني سـخن كـسي بـر اسـاس دليـل، برهان و مباني منطقي و معقول باشد (زمخشري، 1407: 644).
2. برخي ديگر از مفسران ازجمله سيد قطب (1412: ج5، 292) حكمت را مربوط بـه محتـوا نميدانند، بلكه ناظر به شيوة تبليغ و تربيت ميدانند.
به نظر ميرسد بين اين دو ديدگاه منافاتي وجود ندارد. اين مفهوم از يك سو شامل حكمـت در محتوا و از سوي ديگر، شامل برهان و حكمت در شيوهي تربيت و تبليغ و حكمت در رعايت حال مخاطبين و مقتضاي حال آنان است.

روش تربيت عقلاني
از جمله امتيازات انسان، داشتن قدرت تفكر و انديشه است. عقل موجـودي مجـرد اسـت امـا مجرد تام نيست، بلكه به بدن تعلق دارد و چون متعلق بـه مـاده اسـت، حركـت و تكامـل دارد. سعادت دنيوي و اخروي هر انساني به مقدار عقل اوست. بر اين اساس، اسلام ميگويد هـر چـه انسان از عقلش بيشتر استفاده كند، عقلش كاملتر خواهد شد، به همين جهت، قـرآن كـريم از كساني كه از عقل خويش استفاده نكنند، به شدت انتقاد ميكند و ميفرمايد: »أفـلا تعقلـون«.
حضرت امير در اين باره ميفرمايد:
(نهج البلاغه، 1383: حكمت 424)
بردباري پردهاي است پوشاننده، و عقل شمشيري است بر آن، پس كمبودهاي اخلاقي خود را با بردباري بپوشان، و هـواي
نفس خود را با شمشير عقل بكُش. و نيز ميفرمايد:
(نهج البلاغه، 1383: حكمت 281)
انديشيدن همانند ديدن نيست، زيرا گاهي چشمها دروغ مينماياند، اما آن كس كه از عقل نصيحت خواهد به او خيانت نميكند (نهج البلاغه، 1383: حكمت 424)
بردباري پردهاي است پوشاننده، و عقل شمشيري است بر آن، پس كمبودهاي اخلاقي خود را با بردباري بپوشان، و هـواي
نفس خود را با شمشير عقل بكُش. و نيز ميفرمايد:(نهج البلاغه، 1383: حكمت 281) انديشيدن همانند ديدن نيست، زيرا گاهي چشمها دروغ مينماياند، آن كس كه از عقل نصيحت خواهد به او خيانت نميكند.

روش يادآوري نعمتها و رحمتهاي الهي
امام (عليه السلام)اين روش را در موارد فراواني در عرصههاي مختلف سياسي، اجتمـاعي بـه كار برده است كه بهترين نمونة آن در خطبة 190 آمدهاست:
خدايا ستايش تو را سزاست كه آفريننده و معبودي، و بندگان را به درستي آزمايش كردي. خانه آخرت را آفريدي و سفره رنگارنگ نعمتها را گستراندي، و در آن انواع نوشـيدني، خـوردني، همـسران، ميهمانـداران، قـصرها، نهرهـاي روان، ميـوههـا و كشتزاران، قراردادي. سپس پيـامبري را فرسـتادي تـا انـسانهـا را بـه آن خانـه و نعمتها دعوت كند. افسوس كه مردم نه آن دعوت كننده را اجابت كردند، و نه بـه آنچه تو ترغيبشان كردي رغبت نشان دادند، و نه به آنچـه تـو تشويقـشان كـردي مشتاق شدند. بر لاشه مرداري روي آوردند كـه بـا خـوردن آن رسـوا شـدند، و در
دوستي آن همداستان گرديدند. (نهج البلاغه، 1383: خطبه 190)

روش موعظه
روش موعظه در نهج البلاغه جايگاه بسيار رفيعي دارد و به عنوان يكي از روشهاي اساسي در تربيت اخلاقي تلقي ميشود. راغب اصفهاني در معناي وعظ مينويسد كه »وعـظ« در لغـت بـه معناي باز داشتن و منع كردن است كه مقرون به بيم دادن ]از عواقـب كـار[ باشـد و از خليـل )لغوي معروف( نقل ميكند كه گفته است: »وعظ«، يادآوري و توجه دادن قلـبهـا بـه خـوبي- هاست، آنگونه كه موجب رقّت قلب شود. (راغب اصـفهاني، 1408: مـاده »وعـظ«).
در مجمـع
البحرين آمده است:
موعظه عبارت است از سفارش به تقوا و ترغيب به طاعتهـا و پرهيـز از گناهـان و برحذر داشتن از اين كه كسي فريب دنيا را خـورده و دل بـه زر و زيـور آن بنـدد. (طريحي، 1362: ج8، 29)

روش عبرت آموزی و عبرتپذيري
عبرت از ريشة »عبور« به معناي نفـوذ كـردن و گذشـتن از ميـان چيـزي اسـت، چنـان كـه ميگويند: عبرت النهر عبوراً (ابن منظور، 1414: 17) يعني از رودخانه گذشتم. راغب اصـفهاني درتعريف عبرت مينويسد:
اصل كلمه »ع ب ر« به معناي تجاوز از حالي به حالي است و تعريف اصطلاحي آن عبارت از حالتي است كه در آن، معرفت ظاهري و محـسوس سـبب درك معرفـت باطني و غير محسوس ميگردد و انسان از امور مشهود به امـور نـامـشهود منتقـل
ميشود. (راغب اصفهاني، 1408: 32)
بنابراين، عبرت به معناي گذشتن از محسوسات به معقولات؛ از مشهودات به نـامـشهودات؛ از ظواهر به بواطن؛ از بديها به خوبيها و از زشتيها به زيباييها است. انسان از ديدن رويدادهاي روزگار، از بدي به خوبي و از زشتي به زيبايي گذر ميكند. امـام علـي (عليـه الـسلام)درمـوارد متعددي همگان را به عبرتآموزي فرا مـيخوانـد تـا يكـي از روشهـاي تربيـت اخلاقـي را بـه
انسانها بياموزد:
(نهـج البلاغـه، 1383: خطبـه 157)پس از عبرتهـا پنـد گيريـد، و از دگرگـوني روزگـار عبـرت پذيريـد، و از هـشدار دهندگان بهرمند گرديد.
امام علي (عليه السلام)عبرت آموزي را به عنوان راهي براي كسب بصيرت ميداند و در ايـن خصوص ميفرمايد:
(نهج البلاغه، 1383: حكمت 208)كسي كه عبرت آموزد آگاهي يابد، و آن كه آگاهي يابد ميفهمد، و آن كـه بفهمـد دانش آموخته است. حوادث تاريخي از مهمترين منابع عبـرتآمـوزي اسـت و راهـي نيكـو بـراي تربيـت اخلاقـي انسانهاست. دقت در علل عظمت و سقوط تمدنها، مانع بسياري از اشتباهات خواهد بود. امـام علي (عليه السلام)در نهج البلاغه ما را به اين حقيقت توجه ميدهند: مردم براي شما در تاريخ گذشته درسهاي عبرت فراوان وجـود دارد. »عمالقـه«3 و فرزندانشان كجايند؟ فرعونها و فرزندانشان كجايند؟ كجايند مردم شهر رس4، كـه پيامبران خدا را كشتند، و چراغ نوراني سنّت آنها را خـاموش كردنـد، و راه و رسـم ستمگران وجباران را زنده ساختند. كجايند آنها كـه بـا لـشكرهاي انبـوه حركـت كردند و هزاران تن را شكـست دادنـد، سـپاهيان فراوانـي گـرد آوردنـد، و شـهرها ساختند. (نهج البلاغه، 1383: خطبه 18)عبرت ها و راههاي كسب آن فراوان است، اما كجايند آنان كه ديدهي عبرت بـين بگـشايند و بهره بگيرند؟ چنان كه امام (عليه السلام)فرمود:
(نهج البلاغه، 1383: حكمـت 297)عبـرتهـا چقـدر فراوانند و عبرت پذيران چه اندك.

روش امر به معروف ونهي از منكر
يكي از بهترين روشهاي تربيت اخلاقي از منظر نهج البلاغه، مسألة امر به معروف يا ارشاد به خوبيها و فضايل و نهي از منكر يا انتقاد از زشتيها و رذايل ميباشد. امام علي (عليـه الـسلام)دربارة اهميت و ارزش امر به معروف و نهي ازمنكر ميفرمايد:
(نهج البلاغه، 1383: حكمت 37)و تمام كارهاي نيكو و جهـاد در راه خـدا، برابـر امر به معروف و نهي از منكر، چونـان قطـرهاي بـر دريـاي مـواج و پهنـاور اسـت و همانـا امـر بـه معـروف و نهـي از منكـر، نـه اجلـي را نزديـك مـيكننـد، و نـه از مقدار روزي ميكاهند، و از همـة اينهـا برتـر، سـخن حـق در پـيش روي حـاكمي
ستمكار است. و در جايي ديگر نيز ميفرمايد:
(نهج البلاغه، 1383: خطبه 156)همانا »امر به معروف« و »نهي از منكر« دو صفت از اوصاف پروردگارند كه نه اجـل را نزديـك
ميكند و نه روزي را كاهش ميدهد.
امر به معروف و نهي از منكر، نزد حضرت، از چنان اهميتي برخوردار اسـت كـه در فـرازي از نامه اش به امام حسن (عليه السلام)مينويسد:
نهـج البلاغـه، 1383: نامـه 31
نيكـيهـا امـر كـن و خـود نيكوكـار بـاش، و بـا دسـت و زبـان بـديهـا را انكـار كن، و بكوش تا از بدكاران دور باشي، و در راه خدا آنگونه كه شايسته است تـلاش
كن.
و دربارة فلسفهي امر به معروف و نهي ازمنكر ميفرمايد:
(نهج البلاغه، 1383: حكمت 252) و »امر به معروف« را بـراي اصـلاح تـودههـاي ناآگاه، و »نهي از منكر« را براي بازداشتن بيخردان از زشتيها ]به كار بگير[.

مشارطه
مشارطه آن است كه انسان با خودش عهد و پيمان ميبندد كه در انجـام وظـايف، تكـاليف و مسؤليتهاي خويش به هيچ وجه كوتاهي نكرده و از دستورهاي خداي تعـالي تخطـي نكنـد. او متعهد ميشود كه در كارهاي خير كوشـا باشـد و از كارهـاي ناپـسند دوري كنـد. ايـن عهـد و پيمان، در صورتي مؤثر است كه هر روز تجديد شود تا آنگاه كه به صورت ملكه در نفـس و روح انسان رسوخ يابد. بهترين ساعات براي مشارطه، صبحگاهان پـس از نمـاز صـبح اسـت كـه دل
آدمي با صفاتر و حقپذيرتر است.

مراقبه
مراقبه از »رقبة« به معناي گردن است و رقيب به كسي گفته ميشود كه گردن ميكـشد تـا اوضاع را زير نظر داشته باشد. از نظر عالمان اخلاق، مراقبه عبارت از مراقبتي اسـت كـه انـسان پس ازمشارطه، در همه اوضاع و احوال ازخويشتن صورت مـيدهـد. امـام علـي (عليـه الـسلام)
ميفرمايد:
(نهج البلاغـه، 1383: حكمـت 32)از نافرماني خدا در خلوتها بپرهيزيد، زيرا همان كه گواه است، داوري كند.
و نيز در جاي ديگري ميفرمايد:
سزاوار است كه انسان همواره بر خويش، اشراف داشته باشد و هميشه مراقب قلـب خود و نگهدار زبان خويش باشد. (تميمي آمدي، 1366: 365)

محاسبه
محاسبة نفس بدين معناست كه انسان در شبانهروز، وقتي را براي حـسابرسـي اعمـالش در نظر بگيرد كه اگر كار بدي كرده است، نفس خويش را سرزنش كند و اگـر كـار نيكـويي انجـام داده است، خدا را سپاس گويد:
(نهج البلاغه، 1383: خطبه 90)خود را بسنجيد، قبل از آن كه مورد سنجش قرار گيريد، پيش از آن كه حسابتان را برسند حساب خود را برسيد.
از امام عسكري (عليه السلام) روايت شده است كه شخصي از امير مؤمنان علي (عليه السلام) پرسيد: چگونه انسان خود را محاسبه كند؟ حضرت فرمود:
چون انسان شب را به روز و روز را به شب ميآورد، شبانگاه بايد به خويش باز گردد و به خود بگويد: امروزت گذشت و ديگر باز نميگردد و خداوند از تو پرسش خواهد كرد كه اين روز را چگونه سپري كردي و در آن چه انجـام دادي؟ آيـا خـدا را يـاد كردي و آيا سپاس او را به جا آوردي؟ آيا حق برادر مؤمنت را ادا كردي؟ آيا پس از مرگش، بازماندگانش را رسيدگي كـردي؟ آيـا بـا گذاشـتن آبـروي خـود، ديگـران را از بدگويي از برادر مؤمنت باز داشتي؟ و آيا مسلماني را ياري كردي؟ سرانجام در اين روزي كه گذشت چه كردي؟ بايد همهي آنچه را در اين روز انجام داده است به ياد آورد، پس اگر كاري نيـك از تـو سـر زده اسـت، خـدا را سـپاس گـزارد و او را بر اين توفيق، تكريم و تعظيم نمايد و اگر در ميان آنچه انجام دادهاست، كوتاهي يا گناهي يافـت، آمـرزش بخواهـد و تـصميم بگيـرد كـه ديگـر بـه آن سـوي نـرود.
(الامام ابو محمد، 1409: 38).

معاتبه (انتقاد از خود)
معاتبه بعد از محاسبه است. اگر انسان بعد از محاسبه دريافت كه به پيمان خود پايبند نبـوده و به آن عمل نكرده است، بايد خود را محاكمه و ملامت كند و مورد عتاب و سرزنش قرار دهـد تا از اين راه، خود را براي جبران گذشته آماده كند و حتي اگر تخلف زياد بـود خـود را عقوبـت (معاقبه و تنبيه) كند. اگر انسان در اين امر كوتاهي ورزد و نسبت به آن واكنش مناسبي نـشان ندهد، زمينة گستاخيِ نفس اماره و تباهي خود را فراهم ميكند.
امام علي (عليه السلام) در اين مورد هشدار ميدهد و ميفرمايد: »هر كس نفس خـود را سياسـت و تأديـب نكنـد، آن را تبـاه كرده است« (خوانساري، 1366، ج6، 524)و نيز ميفرمايد: »هر كس نفـس خـود را نكـوهش
كند، آن را به اصلاح و سامان در ميآورد« (همان: 246).

نظر دهید »
نوروز در اشعار فارسی
ارسال شده در 9 فروردین 1397 توسط چیستا در بدون موضوع

​حکیم ابوالقاسم فردوسی:


چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت او
شگفتی فرو مانده از بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند
مران روز را «روز نو» خواندند

خاقانی می‌گوید:
نوروز جهان پرور مانده ز دهاقین
دهقان جهان دیده‌اش پرورده ببر بر
نوروز بزرگ آمد آرایش عالم
میراث به نزدیک ملوک عجم از جم.

حافظ در غزلی گفته:
ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی


اشعار فارسی نوروز نظر دهید »
مادر
ارسال شده در 18 اسفند 1396 توسط چیستا در بدون موضوع

​کسی که گهواره ات را تکان داد؛

میتواند با دعایش دنیایت راهم تکان بدهد ؛

مراقب گرانبهاترين الماس زندگيت باش

كه براي خوشبختي ات محتاج

دعاي خيرش هستي…

#مادر 

روز زن مادر 1 نظر »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

چیستا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان